loading...
پنجمی های رازی
پيغام مدير سايت

سلام به خدا دارم از ناراحتی می‌میرم می‌دونین چرا چون که شما گل ها یک زحمت کوچولو موچولو به خودتون نمی‌دین یه نظر برای من بزارید معلوم شد که هیچ کس من رو دوست نداره!!!!!! نه تنها کسی از من خوشش نمی‌آید بلکه از وب ام هم خوشش نمی‌آید. باشه حالا که اینجوری شد من هم قهر ام تا وقتی که بیام و ببینم که واسم نظر گذاشتید. هر روز سر می‌زنم به وب ام اگه نظر گذاشتید من هم مطلب می‌زارم

زهرا نجفی بازدید : 10 جمعه 13 بهمن 1391 نظرات (1)

به نام خدا

سلام بچه ها من بازم اومدم با يكي از داستان هاي كتاب كليله و دمنه جلد شماره دو. بريم بخونيم اميد وارم كه خوشتون بياد. فقط نظر هم بذاريد تورو خدا.

بچه ي شير و بچه ي شغال

يكي بود يكي نبود شيري با همسر و دو فرزندش زندگي مي‌كرد. هر روز شير براي تهيه ي غذاي همسر و فرزندانش بيرون مي‌رفت و چيز شكار مي‌كرد  و براي زن و دو فرزندش مي‌آورد. يك روز شير هر چه جست و جو كرد چيز پيدا نكرد. نزديك برگشتن يك بچه شغال پيدا كرد ولي آن را نكشت و بچه شغال را همراه خود به خانه برد و به همسرش گفت: امروز چيزي پيدا نركردم ولي اين را نزديك خانه ديدم بيا تو آن را بخور. همسر شير گفت‌: اين خيلي كودك است و من دلم نمي‌آيد او را بكشم و بخورم من آن را با شير خود پرورش مي‌دهم و به بچه شغال شير داد.

بچه شغال كم كم بزرگ شد و فرزندان شير او را برادر خود مي‌دانستند. كم كم هر سه بچه بزرگتر شدند. يك روز سه نفري براي گردش بيرون رفته بودند. آن ها فيلي را ديدند فرزندان شير مي‌خواستند كه به فيل حمله كنند كه شغال گفت نه اين كار را نكنيد و خودش پا به فرار گذاشت. بعد از ساعتي هر سه به خانه برگشتند.

بچه شير ها ماجرا را براي مادر تعريف كردند و شروع كردند به خنديدن. شغال گفت مگر من چه كار كرده ام كه آن ها به من مي‌خندند؟

مادر او را كنار كشيد و داستان پيدا كردن او را برايش تعريف كرد و گفت كه تا برادرانت موضوع را نفهميده اند از اينجا برو وگرنه اگر آن ها اين ماجرا را بفهمند بنا بر طبيعت خود تو را مي‌خورند. شغال با سرعت تمام ولي با ناراحتي از آن جا گريخت و به دنبال سر نوشت خود رفت.

خوب ديگر اميد وارم خوشتون آمده باشد فعلا خدا حافظ

زهرا نجفی بازدید : 11 پنجشنبه 12 بهمن 1391 نظرات (0)

به نام خدا

ابراهیم خلیل الله سال ها پیش در جنوب بین النهرین حکومتی به نام بابل به وجود آمد.در آن زمان پادشاهی به نام نمرود در آن سرزمین حکومت می کرد.مردم بابل خدای یکتا و بزرگ را نمی شناختند و مشغول پرستش بت های سنگی بودند.تا این که حضرت ابراهیم (ع) به دنیا آمد پس از مرگ پدر و مادرش،سرپرستی حضرت ابراهیم (ع) را عمویش ، آذر بت تراش بر عهده گرفت.

زهرا نجفی بازدید : 8 پنجشنبه 12 بهمن 1391 نظرات (0)

 به نام خدا

سلام من مطلب زياد آوردم واسه ي همين دارم همين جوري مطلب واسه ي شما مي‌زارم ولي اگه يكم هم به من توجه مي‌كردين و برام نظر مي‌زاشتين خوب بود ببينيد من با اين كه شما حتي يه نظر هم براي من نمي‌زاريد من دارم روزي 5 تا مطلب براتون مي‌زارم!بگذريم...بازم اومدم با يه مطلب ديگه. خوب بريم مطلب ام رو بخونيم اميد وارم كه خوشتون بياد

زهرا نجفی بازدید : 9 پنجشنبه 12 بهمن 1391 نظرات (0)

به نام خدا

زندگي حضرت محمد (ص) از صدر اسلام مورد توجه و اهتمام مسلمانان قرار داشته است ؛ با اينهمه ، روايات بي‌شمار موجود در بيشتر جزئيات همداستان نيستند و به ويژه آگاهيهاي ما در باب زندگي آن بزرگوار ، پيش از بعثت ، به تفصيل شرح سيرة ايشان پس از بعثت نيست . به هر حال ، آنچه از مطالعه و بررسي زندگي وي در طول 63 سال در ذهن نقش مي‌بندد، بازتابي از تصوير ظهور پيامبري الهي و سرگذشت شخصيتي است كه با پشت سر نهادن دشواريهاي بسيار ، بي‌هيچ خستگي و نااميدي به اصلاح جامعه ، دست زد و توانست جزيره العرب را متحد كند و آمادة گستردن اسلام در بيرون از مرزهاي عربستان شود و از آن مهم تر ديانتي را بنياد نهد كه اينك يكي از مهم‌ترين اديان جهان به شمار مي‌رود .

زهرا نجفی بازدید : 16 پنجشنبه 12 بهمن 1391 نظرات (0)
حضرت ابراهیم(ع)ازپیامبران اولواالعزم است. محل تولدش شهر(اور)در نزدیکی رودخانه ی فراتمیباشد.آنحضرت در زمان سلطنت نی نیاس(نمرود ثانی) پسر سمیرا میس ملکه ی افسانه ای متولدشد ودر همانجا رشد نمود.چون آن حضرت بت ها را نکوهش می کردوآنها را در هم می شکست،در طولتاریخ به ابراهیم بت شکن مشهور شده است.حضرت ابراهیم نیز مانند دیگر پیامبران مردم را از بتپرستی منع وبه پرستش خدای یگانه دعوت می نمود،به همین جهت نمرود فرمان داد،او را به آتشاندازند،ولی آتش بر وی سرد شد وآنحضرت سالم ماند.تجدید بنای خانه کعبه بدست آنحضرتوفرزندش،اسماعیل که به ذبیح ا... معروف میباشد،صورت گرفته است
زهرا نجفی بازدید : 7 چهارشنبه 11 بهمن 1391 نظرات (0)
سلام خوبيد؟ گفته بودم كه كلي مطالب قشنگ و داستان هاي خوب دارم حالا اومدم يكي ديگه از اون داستان ها رو بنويسم. بزرگتر ها يا اون هايي كه از اين داستان ها خوشتون نمي‌ياد نگران نباشيد براي شما هم يه چيز هايي دارم. مي‌دونيد چون خودم يه جورايي سنم كمه و اين وب هم براي بچه هاست بيشتر از اين داستان ها مي‌زارم ولي براي شما هم يه چيزايي دارم!
زهرا نجفی بازدید : 9 سه شنبه 10 بهمن 1391 نظرات (0)

به نام خدا

سلام بچه ها من يك داستان از جلد دوم كتاب كليله و دمنه براتون نوشته ام لطفا اگر خوندينش نظر هم بذاريد. براي خوندن اون روي نوشته ي ادامه ي مطلب كليك كنيد

زهرا نجفی بازدید : 11 سه شنبه 10 بهمن 1391 نظرات (0)
سلام دوستاي خوبم اميد وارم اخبار شبكه ي يك را ديده باشيد كه اعلام كرد كه ميمون ها را به فضا فرستاده اند من همين الان فهميدم و خيلي هم شگفت زده شدم. اميد وارم هر چه زود تر بتوانند انسان ها را هم به فضا بفرستند من كه خيلي اميد وارم و با خودم مي‌گم حالا كه تونستن ميمون ها را به فضا بفرستند حتما انسان ها را هم مي‌توانند بفرستند نظر شما چيه فكر مي‌كنيد در آينده تور سفر به فضا هم راه مي‌افتد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    سلام يكم كمك كنيد و بگيد كه از چه چيز هايي بيشتر در وب ام استفاده كنم
    از چه نوع داستان‌هايي نخوشتان مي آيد؟
    جه چيزي را از همه بيشتر دوست داريد؟
    در چه چيري مهارت داريد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 24
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 19
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 4
  • بازدید سال : 6
  • بازدید کلی : 888